سبزی خریدهام برای عزیز. مقیّد است که اگر سفارش خریدی میدهد، حتماً پولش را هم بعداً حساب میکند. بجای هفت هزار تومان، یک اسکناس ده هزار تومانی میدهد و میگوید: «بقیهاش را بستنی بخر و بخور.»
انگار هفت سالهام. از مدرسه برگشتهام. پدر مثل همیشه مأموریت رفته و عزیز برای خریدِ خانه بیرونم میفرستد:
«بستنی بخر و بخور»
جایزهی مادر به پسری که کار سختی را خوب انجام داده است.
# سبک زندگی
# قصه
- ۲ نظر
- جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۲
